چهار نقطه عطف مهم «سیمکشی مغز» در طول عمر
عملکرد مغز ما در طول عمر یک خط صاف و ثابت نیست. میدانیم توانایی یادگیری و همینطور تواناییهای ذهنیمان در طول زندگی مدام در حال تغییر است. حالا پژوهشگران یک توضیح احتمالی برای این موضوع پیدا کردهاند: ظاهراً ساختار ارتباطی یا همان سیمکشی مغز در سنین ۹، ۳۲، ۶۶ و ۸۳ سال وارد چهار نقطه عطف مهم میشود و فازهای متفاوتی را پشت سر میگذارد:
در مطالعات قبلی نشان داده شده بود که بدن ما تقریباً در حوالی ۴۰، ۶۰ و ۸۰ سالگی سه «جهش» در روند پیری را تجربه میکند. اما مغز بهقدری پیچیده است که فهمیدن اینکه دقیقاً چه بر سرش میآید، کار بسیار دشوارتری است.
مغز از نواحی مختلفی تشکیل شده که از طریق ساختارهایی شبیه به دستهای سیم با هم در ارتباط هستند. همین ارتباطها هستند که روی کارکردهای شناختی ما (مثل حافظه) اثر میگذارند. با این حال، تا همین اواخر معلوم نبود که آیا این سیمکشی در طول عمر وارد دورههای تغییر عمده میشود یا نه.
حالا مشخص شده که سیمکشی مغز معمولاً پنج فاز اصلی را طی میکند که چهار نقطهی عطف سنی، این فازها را از هم جدا میکند:
در فاز اول، یعنی از بدو تولد تا حدود ۹ سالگی، بهنظر میرسد که سیمکشی بین نواحی مختلف مغز بلندتر یا پیچیدهتر میشوند و همین موضوع باعث اُفت نسبی کارایی آنهاست. پژوهشگران میگویند که: «در این دوره، انتقال اطلاعات از یک بخش مغز به بخش دیگر بیشتر طول میکشد.» احتمالاً علت این است که مغز کودک با حجم عظیمی از اتصالها شروع میکند و هرچه بزرگتر میشویم و تجربههای بیشتری بهدست میآوریم، ارتباطهایی که کاربردی ندارند بهتدریج هرس میشوند.
به گفتهی او، مغز در این دوره اولویت را به ساختن دامنهی گستردهای از ارتباطات میدهد؛ چیزی که برای یاد گرفتن مهارتهایی مثل نواختن پیانو بسیار ارزشمند است، حتی اگر به قیمت کاهش کارایی سرعت عبور اطلاعات تمام شود.
در فاز دوم، یعنی بین ۹ تا ۳۲ سالگی، الگو تقریباً برعکس میشود؛ تغییری که احتمالاً با شروع بلوغ و اثر تغییرات هورمونی بر رشد مغز گره خورده: دکتر موزلی پژوهشگر ارشد این مطالعه میگوید: «از یک جایی به بعد، مغز شروع میکند به بهینهکردن این ارتباطها. مسیرها کوتاهتر میشوند و اطلاعات سریعتر از نقطهای به نقطهٔ دیگر منتقل میشوند.» این دگرگونی میتواند زمینهساز رشد مهارتهایی مثل برنامهریزی، تصمیمگیری و همچنین تقویت عملکردهای شناختی مانند حافظه باشد.
فاز سوم طولانیترین دورهی عمر مغز است و از حدود ۳۲ تا ۶۶ سالگی ادامه دارد. موزلی میگوید: «در این بازه هم مغز همچنان در حال تغییر است، اما شدت این تغییرات خیلی کمتر شده.» در این مرحله، کارایی ارتباط بین نواحی مغزی دوباره بهتدریج رو به کاهش میگذارد. او توضیح میدهد: «هنوز دقیقاً نمیدانیم چه چیزی باعث این تغییر جهت میشود؛ ولی دههی سوم زندگی معمولاً با تغییرات بزرگ سبک زندگی مثل بچهدار شدن، تشکیل خانواده و… همراه است و ممکن است اینها بیتأثیر نباشند.» کاتیا روبیا از کینگز کالج لندن هم معتقد است که شاید بخش مهم این روند، فقط نتیجهٔ «فرسودگی و استهلاک عمومی بدن» باشد.
از حدود ۶۶ تا ۸۳ سالگی، یافتهها نشان داد که ارتباط میان نورونها در «داخل» هر ناحیهی مغز نسبت به ارتباط «بین نواحی» مختلف، پایدارتر است. موزلی میگوید: «این نکته جالب است، چون دقیقاً در همین بازه زمانی است که ریسک دمانس و همچنین مشکلات عمومی سلامت افزایش پیدا میکند.»
در فاز نهایی، یعنی از ۸۳ تا ۹۰ سالگی، ارتباط میان نواحی مختلف مغز ضعیفتر میشود و بیشترِ رفتوآمد اطلاعات از طریق «هابها» یا گرههایی انجام میگیرد که چندین ناحیه را به هم وصل میکنند. موزلی میگوید: «این الگو نشان میدهد در این مرحله منابع کمتری برای حفظ همهی این ارتباطها در دسترس است؛ بنابراین مغز بهطور فزایندهای روی چند ناحیهی مشخص بهعنوان هابهای ارتباطی تکیه میکند.
شناخت این نوع تغییرات ساختاری در مغز میتواند توضیح بدهد چرا بسیاری از اختلالهای سلامت روان معمولاً پیش از ۲۵ سالگی بروز میکنند و چرا افراد بالای ۶۵ سال بهطور ویژه در معرض خطر دمانس قرار دارند.
