چرا بدن ما زیر بار استرسهای بیپایان کم میآورد؟
دو پژوهشگر به نامهای «کالین شاو» و «دنیل لانگمن» در یک تحلیل به یک نکتهی مهم پرداختهاند: سرعت تغییر جهان بسیار بیشتر از سرعت انطباق بیولوژی انسان است و این موضوع، سلامت ما را بهشدت تحت تاثیر قرار داده است.
آنها میگویند که بدن انسان طی هزاران سال برای دنیایی پر از تحرک، تماس مستقیم با طبیعت و استرسهای کوتاهمدت و مقطعی تنظیم شده است؛ نه برای فشار دائمی، نشستنهای طولانی و محرکهای بیوقفهی زندگی مدرن.
پژوهشهای تازه نشان میدهند که محیطهای صنعتی، با فعال نگه داشتن مداوم سیستم استرس، هم سلامت جسم را فرسوده میکنند و هم توانایی تولیدمثل را کاهش میدهند.
کافی است به دو نشانهی مهم نگاه کنیم: کاهش جهانی نرخ باروری و افزایش چشمگیر بیماریهای التهابی مزمن؛ هر دو تصویری نسبتاً واضح از این ناهماهنگی بیولوژیک به ما میدهند.
ریشههای تکاملی در برابر واقعیت صنعتی
برای صدها هزار سال، انسانها در قالب جوامع شکارچی/گردآورنده زندگی کردهاند.
این سبک زندگی چند ویژگی مهم داشت:
- تحرک مداوم در طول روز.
- استرسهای شدید اما کوتاهمدت (مثل خطر حملهی حیوانات یا کمبود ناگهانی غذا).
- حضور دائمی در دل طبیعت، نور روز، هوای آزاد و مناظر طبیعی.
اما صنعتی شدن، تنها در عرض چند قرن اخیر، با افزودن آلودگیهای صوتی و نوری، میکروپلاستیکها، سموم دفع آفات، نورهای مصنوعی، غذاهای فرآوریشده و نشستنهای طولانیمدت، این شرایط را به کلی دگرگون کرده، در حالی که بدن ما برای چنین وضعیتی طراحی نشده.
پارادوکس «شیر» و استرس مزمن
یکی از نکات محوری در این تحلیل، تفاوت بین استرس اجدادی و استرس مدرن است.
در محیطهای باستانی، ما برای مواجهه با «استرسهای حاد» سازگار شده بودیم؛ مثلاً حملهی یک درنده. شیر گاهی حمله میکرد و شما باید آمادهی جنگیدن یا فرار میبودید. نکتهی مهم اینجاست که شیر بالاخره میرفت و استرس تمام میشد.
اما در دنیای امروز اوضاع متفاوت است: محرکهای استرسزای مدرن مثل ترافیک، فشار کاری، ضربالاجلهای شغلی، شبکههای اجتماعی، سر و صدای مداوم شهری، دقیقاً همان مسیرهای بیولوژیکی را فعال میکنند، که زمانی برای فرار از درندگان به کار میرفتند (البته در مورد ما باید خیلی چیزهای دیگر مثل تورم، قیمت دلار، آلودگی و… را هم به این لیست اضافه کرد).
بدن ما طوری واکنش نشان میدهد که انگار همهی این استرسها شیر هستند! چه بحث با رئیستان باشد و چه صدای ترافیک، سیستم عصبی ما در برابر همه آنها پاسخ بسیار قدرتمندی میدهد.
اما تفاوت مهم با گذشته این است که دیگر خبری از دورههای ریکاوری و استراحت نیست؛ انگار صف بیپایانی از شیرها مقابلمان است که همگی میخواهند ما را بخورند.
به عبارت دیگر، سیستم استرس که برای «ضربههای کوتاه و شدید» طراحی شده بود، امروز زیر بار «فشار مداوم» لِه میشود. نتیجهاش همان چیزی است که به شکل خستگی مزمن، اضطراب، افسردگی، اختلال خواب و فرسودگی شدید جسمی و روانی میبینیم.
نظر شما در این مورد چیست؟
https://www.sciencedaily.com/releases/2025/12/251207031335.htm
