آیا به درمانهای واقعی با کمک «سلولهای بنیادی» نزدیک شدهایم؟
سالها است در مورد سلولهای بنیادی و پتانسیل آنها در درمان بیماریها صحبت میشود و طی چند دههی گذشته پژوهشهای زیادی هم در این مورد انجام شده.
این سلولها در واقع مادر دیگر سلولها هستند در تئوری میتوانند تقریبا به همه چیز تبدیل شوند: مثلا سلولهای استخوانی، عصبی، عضله و…
همین الان هم برخی درمانها با کمک آنها در دسترس است و البته شیادیها و درمانهای تایید نشدهای هم وجود دارد که عملا تاثیر مثبت چندانی برای افراد بههمراه ندارد و در بسیاری از آنها از انواعی از سلولهای بنیادی استفاده میشود که تبدیل به بافت جدید نمیشوند.
در سمت دیگر اما هماکنون حداقل ۱۰۰ کارآزمایی بالینی معتبر بر روی این سلولها در سراسر جهان در حال انجام است و در آنها تلاش میشود درمانهایی برای انواع مشکلات از جمله سرطان، دیابت، مشکلات قلبی، چشمی، آلزایمر و حتی صرع پیدا شود.
به همین خاطر بسیاری از پژوهشگران برجسته معتقدند بعد از سالها پژوهش در این حوزه، بهزودی شاهد در دسترسقرار گرفتن درمانهای واقعی برای برخی مشکلات با کمک این سلولها خواهیم بود.
در میان آنها پژوهشهایی که روی کنترل بیماری پارکینسون و برخی مشکلات چشمی انجام شده بسیار امیدوارکننده بوده. در مورد دیابت هم پیشرفتهای مهمی بهدست آمده و همین چند ماه قبل در «آپدیت اِم دی» در مورد درمان «دیابت نوع ۱» با کمک سلولهای بنیادی صحبت کردیم.
در مورد قلب هم اوضاع بد نیست، هرچند سرعت پیشرفت کند است: قلب انسان یک جور پمپ پیچیده است که از انواع مختلف سلول تشکیل شده و هر نوع آسیب، باید در همان نقطهی خاص اصلاح شود. نخستین سلولهای عضلهی قلب، با کمک سلولهای بنیادی در سال ۲۰۰۲ تولید شد، اما پژوهشگران خیلی زود متوجه شدند با چالشهای بسیار زیادی مواجه هستند. از آن زمان کارهای زیادی انجام شده و در دسترس قرار گرفتن درمان میتواند زندگی حدود ۶۴ میلیون انسان مبتلا به نارسایی قلبی را متحول کند.
گامی به سوی آیندهای روشن
سلولهای بنیادی امیدواریهای زیادی را در دل بیماران و پژوهشگران زنده نگه داشتهاند. اکنون بعد از چندین دهه پژوهش، بهنظر میرسه به نقطهای نزدیک شدهایم که درمانهای مبتنی بر آنها در فاصلهای قابل دسترس قرار گرفته است.